به گزارش مشرق، مرحوم حضرت آیت الله العظمی بهجت می فرمود: مرحوم آقا سید ابوالحسن، فتاوای اصحاب و مشهور را در تمامی مسایل فقهی حفظ بود. حتی بدون مطالعه هم میتوانست درس را به آخر برساند!
آقا سید علی نجف آبادی با تعجب میفرمود: نزد ایشان بودم به من فرمود: جواب این استفتاءات را بنویسید، برداشتم یکی از آنها را بنویسم، مدتی معطّل شدم و خیلی طول کشید. ناگهان دیدم ایشان تعداد بسیاری از آنها را برداشته و جوابش را نوشته است! این در حالی بود که من هنوز یکی را با زحمت جواب داده بودم!
حافظهی قوی این طور است که در جواب مسایل، مستحضر است و برای او معطلی ندارد. به یاد دارم در یک مسالهای که در خدمت ایشان بحث داشتیم، ایشان فرمود: شیخ علی روایتی در این باره در حاشیهی شرح لمعه در فلان کتاب دارد، و با آن مطلب را به آخر رساند.
ظاهرا ایشان از لحاظ قوت حافظه در میان علما و معاصرین خود یگانه بود.
بار دیگر خودم دیدم ایشان در مسجد شیخ طوسی بدون این که پیش از درس کتابی مطالعه کرده باشد و بداند که جای شروع درس کجا است، پس از تعطیلی مفصّل، کتابی (گویا کتاب حجّ بود) را شروع کرد و گفت: بروید کتاب جواهری، شرایعی بیاورید. روی منبر بود آقایی از پایین منبر به او سیگاری داد و دامادش، مرحوم آقا سید حسن بجنوردی از مدرسهی «قوام» جواهری آورد، اما جای شروع درس معلوم نشد. تا این که ایشان فرمود: مسالهای را عنوان میکنیم و میخوانیم، چنان چه معلوم شد پیشتر آن را نخواندهایم تدارک میکنیم.
بدین ترتیب، مسالهای را که مطرح نشده بود و مطالعه هم نکرده بود و اصلاً نمیدانست شروع درس از کجا است، شروع کرد و تا به آخر رساند، ولی چنان در اطراف مساله با استدلال بحث نمود که گویا آن را مطالعه کرده است!
کتاب در محضر حضرت آیت ا.... العظمی بهجت – ص 42
محمد حسین رخشاد
آقا سید علی نجف آبادی با تعجب میفرمود: نزد ایشان بودم به من فرمود: جواب این استفتاءات را بنویسید، برداشتم یکی از آنها را بنویسم، مدتی معطّل شدم و خیلی طول کشید. ناگهان دیدم ایشان تعداد بسیاری از آنها را برداشته و جوابش را نوشته است! این در حالی بود که من هنوز یکی را با زحمت جواب داده بودم!
حافظهی قوی این طور است که در جواب مسایل، مستحضر است و برای او معطلی ندارد. به یاد دارم در یک مسالهای که در خدمت ایشان بحث داشتیم، ایشان فرمود: شیخ علی روایتی در این باره در حاشیهی شرح لمعه در فلان کتاب دارد، و با آن مطلب را به آخر رساند.
ظاهرا ایشان از لحاظ قوت حافظه در میان علما و معاصرین خود یگانه بود.
بار دیگر خودم دیدم ایشان در مسجد شیخ طوسی بدون این که پیش از درس کتابی مطالعه کرده باشد و بداند که جای شروع درس کجا است، پس از تعطیلی مفصّل، کتابی (گویا کتاب حجّ بود) را شروع کرد و گفت: بروید کتاب جواهری، شرایعی بیاورید. روی منبر بود آقایی از پایین منبر به او سیگاری داد و دامادش، مرحوم آقا سید حسن بجنوردی از مدرسهی «قوام» جواهری آورد، اما جای شروع درس معلوم نشد. تا این که ایشان فرمود: مسالهای را عنوان میکنیم و میخوانیم، چنان چه معلوم شد پیشتر آن را نخواندهایم تدارک میکنیم.
بدین ترتیب، مسالهای را که مطرح نشده بود و مطالعه هم نکرده بود و اصلاً نمیدانست شروع درس از کجا است، شروع کرد و تا به آخر رساند، ولی چنان در اطراف مساله با استدلال بحث نمود که گویا آن را مطالعه کرده است!
کتاب در محضر حضرت آیت ا.... العظمی بهجت – ص 42
محمد حسین رخشاد